خاطراتمون

جالبه این روزا که کمتر باهمیم کمتر حرف میزنیم و کمتر یاد هم میکنیم من به اینجا پناه اوردم 

چون این روزا با هیچکی حرف نمیزنم و این حرف نزدنه داره باعث میشه بترکم

همه فکر میکنن همه چیز خوب و عالیه و ما چند وقت دیگه...

بگذریم

دیشب یه کم که بحث داشتیم میخواستم بهت ادرس جدید وبلاگو بدم 

بدم که بیایو روزای خوبمونو ببینی یه سری چیزا تداعی بشه برات

یاداوری بشه

ولی قبلش یه اس دادم بهت هنوز ساعت ۱۲ نشده بوود گفتم خوابت میاد

گفتی اره گیج خوابم سرم درد میکنه میخوام بخوابم

نگم که با این اس ت چه بغض مسخره ای کردم

چون پیش خودم گفتم خوب من ادرس اینجارو میدم میره میخونه روزای قشنگمونو بعد هردومون با یه اعصاب ارووم با یه فکر اروم میخوابیم

ولی تو خوابیدی و من موندم و خاطراتمون

بازگشت؟...