یه روز دیگه
امروز از اولش با دعوا و شک شروع شد
به زور خودمو نگه داشتم که وقتی بهت میرسم نزنم زیر گریه
بگذریم
قراره خوبیا ثبت شه اینجا
پسسس
از قرارمون میگممم
به یاد اوایل رابطمون باهم رفتیم سمت پیروزی
چقدر سرد بوددد
اولش رفتیم گل یخ
بعدش تو گفتی هوا خوبه بریم یه کم قدم بزنیم
بگذریم که رفتیم پاساژ کسا و فقط یه مغازه باز بود
بعدش مونده بودیم که اول بریم سفره خونه یا نهار
قرار شد بریم قلیون که من احساس گشنگی کردم
رفتیم رستوران رابو
چقدددد غذا خوردیما
آخرشم رفتیم سفره خونه طهران قدیم
یه روز کامل بود امرو
درسته با چهره ی درهم و گرفته و افسرده اومدم پیشت
ولی بعدش باعث شدی شارژ بشم
شارژ بشمو با یه قیافه ی خوب برگردم برای جنگیدن
شبشم باهم کلی خاطره بازی کردیمو
از احساساتمون حرفیدیم
برچسب : نویسنده : mohati11 بازدید : 116